سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا ! حقایق را چنانکه هست به مابنمای . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

شب میلاد حضرت اباالفضل (ع) بود که بعد از نزدیک به یک سال که حاج آقا رو ندیده بودم ، در حسینیه عاشقان ثارالله شیراز با ایشون ملاقات کردم،همه خاطرات طرح تمهید دوباره در ذهنم تداعی شد، تقریبا هر پنجشنبه در دانشگاه تهران از صحبت های حاج آقا ماندگاری و سایر اساتید استفاده می کردیم .....یادش بخیر!

اون شب حاج آقا با تلنگر های خاص خودش دوباره ذهن من رو به سمت حال و هوای اون ایام سوق داد،حاج آقا می گفت :ما تاجر های خوبی نیستیم، به اندازه ای که برای اهل بیت سرمایه گذاری می کنیم،بهره برداری نمی کنیم.

تازه ، عمده بهره های ما بهره های شفاعتی است نه بهره های هدایتی ،حاج آقا می گفت:مثل ساختمانی شدیم که ظاهر اون درسته اما باطن اون خرابه و تعریفی نداره.حاج آقا می گفت: آدم در نماز فرادا زیاد شک می کنه چون امام نداره بعد می گفت هر کی امام داشته باشه امنیت داره.حاج آقا می گفت آمار زائر های جمکران روز به روز داره زیادتر می شه اما آمار دین دارها روز به روز کمتر میشه.خلاصه اینکه حاج آقا حضرت اباالفضل (ع)  رو بهترین الگو برای منتظرین امام زمان (عج) معرفی کرد.

راستی شما چی فکر می کنید، ایشون چه ویژگی داشتند که می توانند الگوی یاوران مهدی (عج) قرار بگیرند؟



 
نوشته شده توسط : سبحان |  پنج شنبه 87 مرداد 24  ساعت 6:1 عصر 

یک کج فهمی هایی در انسان هست که این کج فهمی ها گاهی خیلی زیاد می شود. اینها دعا را نمی فهمند چی هست، لهذا خیال می کنند که حالا ما خوب، قرآن را می گیریم دعا را رها می کنیم. اینها نمی فهمند که دعا اصلاً چی هست. مضامین ادعیه را نرفته اند ببینند که چی هست، به مردم چی می گوید، چه می خواهد بکند. اگر نبود در ادعیه الا دعای مناجات شعبانیه، کافی بود برای اینکه امامان ما، امامان بحقند، آنهایی که این دعا را انشا کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلی که عرفا در طول کتابهای طولانی خودشان یا خودشان می گویند، در چند کلمه مناجات شعبانیه هست، بلکه عرفای اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهای دیگر. این دعاهاست که به تعبیر بعض از مشایخ ما می فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا می رود، این قرآن صاعد است». معنویات در این ادعیه- آنی که انسان را می خواهد آدم کند، آنی که این افرادی که اگر سرخود باشند از همه حیوانات درنده تر هستند- این ادعیه با یک زبان خاصی که در دعاها هست، اینها این انسان را دستش را می گیرد و می بردش به بالا، آن بالایی که من و شما نمی توانیم بفهمیم، اهلش هستند.
صحیفه امام- جلد 13 - صفحه 32



 
نوشته شده توسط : سبحان |  دوشنبه 87 مرداد 21  ساعت 10:33 صبح 

ما بازیچه شتاب ها هستیم ،مگر هنگامی که از پیش طرحی داشته باشیم و با حساب احتمالات آماده شده باشیم و خط آخر را خوانده باشیم. در این هنگام ، این ماییم که چشم به راه حادثه ها هستیم و با سازمان و تنظیم خویش به حادثه ها نظام داده ایم و سازمان بخشیده ایم.دل هایی که سازمان گرفته اند، دیگر بازیچه حادثه ها نمی شوند و بحران نمی بینند.مغازه ای که قفسه بندی شده و تنظیم گردیده، جنس های زیاد آن ، به راحتی در دسترس قرار می گیرند. اما دکه های درهم و شلوغ که اجناسشان پخش و رها و زیر پا افتاده است، دست و پا گیر و خستگی زا و وقت کش هستند.....

***هفته گذشته شب میلاد حضرت امیرالمومنین (ع) در شاهچراغ مشغول زیارت بودم که یکباره چشمم به شخص آشنایی خورد، اول زیاد جدی نگرفتم ، اما کمی که دقت کردم مطمئن شدم که خود شیخ موسی است که بالای سر حضرت احمد ابن موسی (ع)مشغول خواندن نماز است. صبر کردم تا نماز حاجی تموم شد ، سراسیمه خودم رو به ایشون رسوندم .بعد از یه معانقه مشتی و چاق سلامتی و تبریکات مرسوم عید الرجب، با صحبت های حاج آقا صفایی تمام خاطرات دوران آرمان خواهی و هیاهو های دوران دانشجویی در ذهنم زنده شد....

 شیخ موسی صفایی حائری فرزند خلف علی صفایی حائری نویسنده و متفکر معاصر ماست که در مجامع علمی با نام اختصاری (عین صاد) شناخته میشه و دوران آشنایی بنده با ایشان به مقطعی برمی گرده که با گروهی از دوستان به مطالعه آثار پدر بزرگوار ایشان  می پرداختیم  ، جای شما خالی، عیدی امسال بنده از عید الرجب بازگشت به ادبیات طلایی و ویرانگر مرحوم (عین - صاد) در باب تربیت بود، متن ابتدایی نیر گوشه ای از کلمات استاد در باب رشد بود که اگر دوست دارید ادامه بحث رو مطالعه کنید می توانید روی ادامه مطلب کلیک کنید.***ادامه مطلب...

 

نوشته شده توسط : سبحان |  دوشنبه 87 تیر 31  ساعت 1:11 عصر 

همچون یک کدوتنبل

 

                                                               

«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت»  سریع رفت به نهضت و ثبت‌نام نمود

 

ز نهضت آمد و شد ساکن بهارستان            و اسب سرکش قدرت چه زود رام نمود

 

لمید راحت و آرام روی صندلی‌اش              جهان و هرچه در او هست را به کام نمود

 

برای شهر خودش همچو یک کدوتنبل                    برای خویش ولی جهد را تمام نمود

 

اگر که خانه‌ی مردم نمود چکه چه غم         چراکه بام خودش، خوب ایزوگام نمود

 

چو حظ وافری از کرسی وکالت بُرد             دعا به جان همه صبح و ظهر و شام نمود

 

و گاه رأی سفیدی به طرح و لایحه داد         اگرچه رأی طرف وضع را درام نمود

 

اگر که عطسه‌ی تندی ز خویش صادر کرد     گمان مبر که نماینده‌ات زکام نمود

 

صدور عطسه به معنای اینکه ما هستیم      و این چنین به شما عرض احترام نمود

 

به چُرت و گفتن احسنت و سر تکان دادن    خلاصه دور وکالت چه خوش تمام نمود

 

و جالب است که «جاوید» عاشق قدرت      سریع رفت به نهضت و ثبت‌نام نمود

 

محمد جاوید



 
نوشته شده توسط : سبحان |  یکشنبه 87 تیر 9  ساعت 11:7 صبح 

9 روز با  ره بر

1- هنگامی که شکوفه های نارنجی و صورتی حافظیه در یک صبح دل انگیز بهاری، میزبان مسافر شیراز می شوند، باید هم بی قرار شوند از حضور یک حافظ شناس و حافظ خوان حرفه ای...

«مردم فارس اهل قال نیستند؛ این را آدم احساس می کند. گفته می شد مردم فارس اهل حالند؛ منظورشان این بود که اهل کار نیستند. بنده می گویم نه، اهل حالند، یعنی اهل قال نیستند؛ والّا بحمداللّه اینجا خیلی اهل کارند؛ مردم فارس اهل قال نیستند، اهل گفتن و جنجال کردن و مردم را به خود متوجه کردن نیستند؛ این باید یک جوری جبران شود. در گذشته هم حافظ می گوید:
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
از نفس فرشتگان ملول می شود. قال و مقال عالم را هم که می پذیرد، برای او می پذیرد. آدم می بیند این روحیه همچنان در شیراز هست؛ اهل قال و مقال و به رخ کشیدن و تظاهر کردن نیستند. اما استعداد خیلی زیاد ست که از این استعدادها باید استفاده شود.»(دیدار با مدیران استان )

2- خنده ماهتاب
پیر عشقی، شباب را مانی
جوهر التهاب را مانی
ای شکوه همیشه دریا
آبی روح آب را مانی
بر سرت تاج سبز یاسین است
کوثری، در ناب را مانی
ای حضور نهان ز مرغ چمن
در رگ گل، گلاب را مانی
در شبستان زندگانی من
خنده ماهتاب را مانی
ای رخت مصحف رسول سحر
رهبر انقلاب را مانی
او سراپا کتاب عرفان است
تو کلید کتاب را مانی
ای بلوغ هزاره گل سرخ
غیرت بوتراب را مانی
سید عارف خراسانی!
مهر زیر نقاب را مانی
در دل گمرهان شب باور
تیر سرخ شهاب را مانی
تو در آیینه شقایق ها
غزل آفتاب را مانی
راز سربسته کتاب دلی
احدی، شعر ناب را مانی
وقتی شعرخوانی اش تمام شد، آقا گفتند: آقای ده بزرگی اگر مخاطب این شعر بنده نبودم بدونید خیلی تحسین تون می کردم. غزل زیبایی بود، فقط عیبش همونی است که عرض کردم. احد ده بزرگی گفت: شما بزرگوارین...البته این معنای ولایت به طور...که آقا گفتند: دیگه تفسیر نفرمایید! واقعیت را گفتم...جمعیت می خندید، آقا هم
.



 
نوشته شده توسط : سبحان |  سه شنبه 87 اردیبهشت 24  ساعت 10:20 صبح 

یار با ماست....

سالهاست که آوازه اردیبهشت شیراز گوش به گوش  عرشیان می گردد، اما امسال مردم شیراز به بوی بهار نارنج و گلاب و نسترن و اقاقیا چندان توجهی ندارند ، چرا که گلی از خاندان رسول الله را میزبانند .

دسته گل محمدی ، به شهر گل خوش آمدی.  
همه منتظر بودند از یار آشنا، سخن آشنا بشنوند. او از شوق خود گفت و گفت که شوق من، کمتر از شوق شما نبوده است. (اگر مجنون دل شوریده ای داشت    دل لیلی از او شوریده تر بی)
از شیراز گفت. اینکه شیراز، شهر ذوق است. شهر فرزانگان.
شهری که در کنار حافظ، خاطره بیش از چهارده هزار شهید را در حافظه خود زنده نگه داشته است.
چرا که هرگز نمرده اند که فراموش شوند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...
شهری که خاکش با عطر عشق حافظ و سعدی، این دو گوهر تابناک پیشانی ادب فارسی، آمیخته شده است.
حتی هنوز می توان صدای شهید آیت الله دستغیب  را از مسجد جامع عتیق شنید.
ثبت است بر جریده عالم دوامشــان...
در این خشک سالی اخیر حضور شما باران رحمت الهی است بر جانهای منتظر فارسیان و مردم شیراز به حق واژه میهمان نوازی را معنا کردند.!
سلام آب و روشنی، نثار هر کلام تو
گشوده ام صحیفه ای به یاد بود نام تو
نیاز کوچه و باغ ها نسیم مهربانیت
دلم گرفته از زمین و از کبودی زمان
امام سال های من، بیا و خطبه ای بخوان به نام سبزی چمن. 

یار باماست........یادمان سفر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به استان فارس

آستان امید ....... ویژه نامه سفر مقام معظم رهبری به فارس



 
نوشته شده توسط : سبحان |  پنج شنبه 87 اردیبهشت 12  ساعت 11:10 صبح 

قرآن‘ من واقعاً شرمنده ام !!!

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کسی مرده است ؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدّل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته ، ‌یکی ذوق می کند که ترا تابلوی فرش کرده ، ‌یکی ذوق می کند که ترا با آب طلا نوشته ، ‌و دیگری  به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا ما  موزه سازی کنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ، ‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمرّه می نشینند، که اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت ...! " گوئی مسابقه نفس است
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای، حفظ کردن تو با شماره صفحه، ‌خواندن تو آز آخر به اول، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا اینچنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنانکه وقتی ترا میخوانند چنان حظ میکنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم . 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  یکشنبه 87 اردیبهشت 1  ساعت 2:4 عصر 

نشانه های ایمان حقیقی(بخش سوم)

نشانه سومی که در قلب انسان مومن ظاهر می شود این است که : ( علی ربهم یتوکلون )

وقتی ایمان انسان اضافه شد و خدا را این گونه شناخت که کلید همه کارها به دست او است،سر سلسله اسباب و علل به ید قدرت اوست،بر همه چیز احاصه دارد و همه چیز به اذن اوتاثیر می کند،اعتمادش فقط به خدا خواهد بود. ما معمولا حلقه های سلسله اسباب و مسببات را می بینیم، اما عامل اصلی را ، که سلسله جنبان است، نمی بینیم. او است که همه سلسله ها به دست او است و همه چیز به اراده او به حرکت در می آید. اگر این را درک کنیم، اعتمادمان به او بیش تر خواهد شد ، به هیچ چیز دیگری اعتنا نمی کند، خواه دیگران برای او ارزشی قائل بشوند یا نشوند. او سر و کارش با خدای جهان است.دیگران چه کاره اند که بر آنها اعتماد کند؟ (وعلی ربهم یتوکلون  ) تقدیم جار و مجرور در این آیه ، دلالت بر حصر دارد، یعنی فقط بر خدا توکل می کنند.

پی نوشت -------------------------------------------------------

v   منبع مطلب فوق درس اخلاق استاد فرزانه،حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در جمع عده ای از طلاب و دانشجویان در سال 78 می باشد.

v   با تشکر از همه دوستانی که پس از شنیدن خبر انفجار شیراز نگران حال بنده شدند، باید عرض کنم که بنده از حادثه کانون رهپویان وصال شیراز جان سالم به در برده و کماکان در قید حیات می باشم و از همه دوستان جهت بهبود حال مصدومان این واقعه التماس دعا دارم .

v   و در آخر اینکه اگر می خواهید اطلاعات کامل و جامعی از این واقعه کسب کنید ، می توانید به آدرس ذیل مراجعه کنید.

www.rahpouyan.com



 
نوشته شده توسط : سبحان |  دوشنبه 87 فروردین 26  ساعت 11:31 عصر 

اِذا تُلِیَت عَلَیهِم ایاتُهُ زَادَتهُم ایمانَا

نشانه دیگر ایمان واقعی آن است که ساکن و جامد نیست، به اصطلاح ، پویا و متحرک است،رشد یابنده است. وقتی آیات الهی برای چنین کسی خوانده می شود، ایمان دارد ، بر ایمانش افزوده هم می شود.چنین کسی که مرتبه ای از ایمان را دارد، خدای متعال از لطف خودش ، برای هدایت او وسیله ای فرستاده و آن قرآن است.قرآن پیام الهی است برای هدایت بیشتر ما ، برای اینکه به او نزدیک تر شویم.اگر از کسی که او را دوست می دارید نامه ای دریافت کنید، به شوق می آیید و خوشحال می شوید، در حالی که پیش از آن حالتان طبیعی بود.قرآن نیزنامه خداست برای بندگانش . چه طور ممکن است کسی به خدا ایمان داشته باشد ، اما وقتی نامه خدا را برایش می خوانندتغییر حال پیدا نکند؟! اگر اینطور باشدعلامت ضعف ایمان است . قرآن می فرماید ایمانی زنده است که وقتی آیات قرآن تلاوت می شود ، انسان به آنها توجه پیدا کند و بر ایمانش افزوده شود.

پی نوشت -------------------------------------------------------

منبع مطلب فوق درس اخلاق استاد فرزانه،حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در جمع عده ای از طلاب و دانشجویان در سال 78 می باشد.



 
نوشته شده توسط : سبحان |  جمعه 87 فروردین 16  ساعت 11:42 عصر 

نشانه های ایمان حقیقی

اگر انسان واقعا کسی را دوست داشته باشد و اتفاقا به یاد او بیفتد یا کسی نامش را بیاورد،تغییر حالی در انسان پیدا می شود .به عنوان مثال ، وقتی اسم امام زمان (عج) را می شنود، احساس می کند به همان اندازه ای که نسبت به ایشان معرفت  و علاقه دارد دلش تکان می خورد و تغییر حالی در او پیدا می شود.هر قدر انسان معرفت  و محبتش بیش تر باشد، تغییر حال بیش تری در او ظاهر می شود.یکی از مصادیق مهم این قاعده، یاد خداست .

کسانی که خدا را به عنوان یک عظمت بینهایت می شناسند و این معرفت در دلشان وجود دارد، بسته به درجه معرفتشان، به هنگام یاد خدا حالشان تغییر می کند.این همان است که در آیات کریمه قرآن با تعبیراتی از قبیل خشیت، خوف، وَجَل و مانند اینها از آن یاد شده است.

آیه دوم سوره مبارکه انفال بر این امر صحه می گذارد که :( انما المومنون الذین اذا ذکر الله  وجلت قلوبهم).اولین نشانه مومن واقعی آن است که وقتی یاد خدا می شود یا خودش به یاد خدا می افتد، دلش می لرزد.ما هم می توانیم خودمان را بیازماییم تا بدانیم که چقدر این نشانه در ما وجود دارد. (وجل) حالت لرزش و تکان است.اگر چنین حالتی نباشد، انسان چه بیاد خدا باشد ، چه نباشد برایش فرقی نمی کند.بنابراین نمی شود گفت ایمان واقعی به خدا دارد. پس اولین اثر ایمان این است که هنگام توجه به خدا تغییر حالی در درون انسان پیدا شود.

پی نوشت -------------------------------------------------------

منبع مطلب فوق درس اخلاق استاد فرزانه،حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در جمع عده ای از طلاب و دانشجویان در سال 78 می باشد. 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  یکشنبه 87 فروردین 11  ساعت 10:31 صبح 
<   <<   26   27   28   29      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]