سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی با مردم، نیمی از عقل است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

اللهمَّ المُم بِهِ شَعثَنا وَ اشعَب بِهِ صَدعَنا و َ ارتُق بِهِ فَتقَنا (عبارتی از دعای افتتاح)

خدایا پریشانی ما را با حضور آن امام برطرف کن و پراکندگی امور ما را با حضور آن امام اصلاح فرما و شکاف و تفرقه های ما را اتحاد بخش.

بعد از اینکه چند سالی رو بدون مسافرتی طولانی در تهران بودم ، امسال فرصتی دست داد تا حدود شش ماهی رو از پایتخت قهوه ای رنگ کشورمون دور باشم ، قبل از فرارسیدن ماه رمضان یه سری به عده ای از بر و بچه های قم زدم ، خیلی وقت بود که ندیده بودمشون، از هر دری صحبت کردیم و گفتیم و همه از دیدنی های شهر شیراز می پرسیدند. (یادم رفت بگم من این شش ماه رو بیشتر شیراز بودم) و یه سووالی که داشتند این بود که چرا فرزند حضرت امام موسی کاظم (ع) که در شهر شیراز مدفون هستند به شاهچراغ معروفند؟

اگه شما هم دوست دارید پاسخ این سووال رو بدونید روی ادامه مطلب کلیک کنید

پی نوشته --------------------------------------------------------------------------

اول اینکه ماه رمضان بر همتون مبارک باشه! ما رو هم از دعا فراموش نکنید.
دوم اینکه لینک سخنرانی حاج آقا ماندگاری با عنوان ابعاد تربیتی روزه رو از سایت تمهید اینجا گذاشتم، خیلی خوندنی و جالبه.

 حرم حضرت شاهچراغ (ع)

 چرا به حضرت سید امیر احمد ابن موسی الکاظم (ع) شاهچراغ می گویند؟

تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ».

امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد،خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و..... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می باشد



 
نوشته شده توسط : سبحان |  یکشنبه 86 شهریور 25  ساعت 3:52 عصر 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]