سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان ! دشمنی با یکدیگر، زداینده است .مقصودم زداینده مو نیست، که زداینده دین است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

حاشیه نگاری های برگزاری جشنواره فیلم فجر در شیراز(بخش هفتم)

روز هفتم : جمعه 21 بهمن ساعت 20:30 ؛ سانس سوم سینما « سعدی » فیلم سینمایی « تلفن همراه رییس جمهور » به کارگردانی علی عطشانی 

مهدی هاشمی در تلفن همراه رییس جمهور

ده دقیقه ای می شه که در صف جلوی سینما منتظر تهیه بلیت هستم ، سه نفر دیگه باقی مونده تا به گیشه برسم و بلیت تهیه کنم. یه آقایی به من نزدیک می شه و دو تا بلیت مجانی به من می دهد.بلیت ها مربوط به آخرین ردیف طبقه پایین سالن نمایش یعنی 17/1 و 18/1 میشه و من اولین باره که در این صندلی سینما می نشینم.حکایت بلیت های مجانی این دوره برای خودم هم خیلی عجیب شده!!!

فیلم راس ساعت شروع می شه ، علی عطشانی را با « دموکراسی تو روز روشن » می شناسم و هر چند اشکالات جدی از لحاظ محتوایی به فیلمش وارد می دونم ولی در مجموع فیلم بدی نبود.

این روزها همه کارشناسان و اهالی سینما بر این امر اتفاق نظر دارند که در سینما بهترین روش این است  که پیام فیلم را بصورت غیر مستقیم  بیان کنیم و انتقال پیام از طریق فضاسازی و نمادسازی و در یک کلمه با زبان هنر و سینما صورت بگیرد.اما فیلم « تلفن همراه رییس جمهور » به رغم داشتن ایده ای نو و جالب - که از ابتدا ذهن تماشاگر رو درگیر می کنه – به مثابه این می ماند که شما برای طی یک مسافت شهری ، تاکسی سوار شوید و در این مدت مجبور هستید که به صحبت های راننده تاکسی و سایر مسافرین در توصیف مشکلات و معضلات جامعه و درد ها و رنج های شخصی مسافرین  گوش فرا دهید.این نحوه بیان مشکلات  جامعه - یعنی در قالب پیامک و یا شنیدن تلفنی آنها -  بیشتر به درد نوشتن یک مقاله انتقادی تند و تیز در مطبوعات و نشریات مکتوب یا مجازی می خوره تا ساختن یک فیلم بلند سینمایی.

خلاصه داستان: « مردی که با وانت، کار باربری انجام می دهد سیم کارتی می خرد . که این سیم کارت در سابق متعلق به شخص رییس جمهور بوده است. خریدن این سیم کارت برای او شروع ماجراهای جدیدی است.» ایده نابی که عطشانی به دلیل پررنگ بودن دغدغه های سیاسی خودش ، ساخت و پرداخت هنری و سینمایی آن را کاملا از یادبرده است و پیام های کارگردان بطور مکرر و در دفعات متوالی از طریق دیالوگ های بازیگران ، پیامک و یا تماس های تلفنی ، مستقیما به تماشاگر انتقال داده می شود.

بازی مهدی هاشمی در این فیلم نیز چنگی به دل نمی زند ، لهجه شمالی بازیگران شاید برای اهالی شمال کشور خوشایند باشد اما برای مخاطب غیر شمالی در بسیاری از بخش ها آزاردهنده است و بسیاری از دیالوگ های فیلم نامفهوم و غیر قابل تشخیص است.

مدعیان روشنفکری در جامعه ما سالها بود که شعار « هنر برای هنر » را سر می دادند و با این شعار توهمی ، شانه از بار مسئولیت های اجتماعی خالی می کردند ، اما اکنون خطر پرت شدن آنها از آن سوی پشت بام در کمین است و احساس تکلیف برای به تصویر در آوردن مشکلات و معضلات جامعه آنقدر برای آنها به دغدغه  اساسی  و جدی تبدیل شده است که آثارشان بطور کلی از خلاقیت های هنری خالی گشته است.

فیلم با طرح انواع و اقسام مشکلات و معضلات موجود در جامعه ، تصویر بسیار تلخی را برای تماشاگران ترسیم می کند و این مسئله شوخی های گاه و بیگاه بازیگران فیلم را کاملا بی اثر می کند و معدود شوخی های فیلم، نقش خود را در تلطیف فضا از دست می دهد.

فیلم با تلخی تمام می شود ؛ به فکر فرو می روم ، همه این مشکلات واقعی است و ما هر روز در اطراف خود گوشه ای از این مشکلات را می بینیم و با خیلی از آنها دست به گریبان هستیم. ولی بیان همه آنها در یک جا و با تلخی  و سیاه نمایی و آنها را بطور مستقیم به رییس جمهور ارتباط دادن ، تنها شائبه سیاسی بودن فیلم را تقویت می کند و برخی مخاطبانی را  که برای لحظاتی فراغت و آسایش به سینما آمده اند ،عملا با خستگی و تلخی هر چه  بیشتر به خانه باز می گرداند.

به راستی در دنیای امروز ،سینما هنر است ؟ تکنولوژی است؟و یا اینکه ابزاریست برای یا سیاست مداران ؟!!!



 
نوشته شده توسط : سبحان |  دوشنبه 90 بهمن 24  ساعت 3:16 عصر 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]