دل كندن از لذات فاني و دل بستن به لذات باقي مثل رها كردن آخور كوچكي در آرزوي آخور بزرگ تري است كه تفاوتشان در طول و عرض و كيفيت يونجه و نقد و نسيه بودنشان است و به قول دوست مرحومم تهوع آور است! دنيايي است دنياي بي عاري و مصرف. انبار طعام و جماع و دگر هيچ! جويبارهاي بهشتي شان چيست؟ شير و عسل! همدم همدلشان كيست؟ حور و غلمان! زن هاي عظيم الكپل دمبه دار خوش كله پاچه. فاصله ميان دو پله نشيمنگاهشان به اندازه فاصله ميان مشرق تا مغرب! و براي مقدسيني هم كه داراي انحرافات جنسي هستند غلمان آماده اند! بچه خوشگل هاي سبز خط و سيه خال زير ابروبرداشته عشوه گر! طول مدت هر جماعي هفتصد و هفتاد و هفت هزار سال و هفت ماه و هفت روز و هفت ساعت و هفت دقيقه و هفت ثانيه! آن هم نه از اين سال هاي اين دنيا، از سال هاي قيامت كه هر روزش هفتصد و هفتاد و هفت هزار سال و...!! چه اشتهاي كثيف و متعفني!