حسن بصری نزد امام باقر علیه السلام رفت و عرض کرد: آمدهام سؤالاتی از شما بپرسم. امام فرمود: مگر تو فقیه اهالی بصره نیستی؟ گفت: چنین میگویند. امام فرمود: امر بزرگی را به عهده گرفتهای. شنیدهام که میگویی خداوند مردم را به خودشان واگذار کرده است! حسن بصری ساکت شد. امام فرمود: اگر خداوند به کسی وعده امن و امان دهد، آیا او دیگر باید از چیزی بترسد؟ گفت: نه امام فرمود: من آیهای میخوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کردهای. پرسید: کدام آیه؟ فرمود: و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً و قدرنا فیها الّّسیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین[سبا / 18] و میان آنان و میان آبادانی هایى که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بودیم، و در میان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بودیم. در این [راه] ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگردید. شنیدهام که جای امن را به مکّه تفسیر کردهای؟ وای بر تو! این چه امنیتی است که اموال اهالی آنجا به سرقت میرود و همواره عدهای کشته میشوند؟! سپس امام باقر علیه السلام به سینه مبارک خود اشاره کرد و فرمود: آن قریههای مبارک ماییم. حسن بصری گفت: فدایت شوم! آیا در قرآن آیهای هست که به انسانها بگوید قریه؟ امام فرمود: بله : و کاین من قریه عتت عن امر ربها ورسله فحاسبناها حسابا شدیدا و عذبناهاعذابا نُّکرا"[ طلاق / 8] و چه بسیار قریههایی که از امر پروردگاروپیامبرانش سرپیچی کردند ،وماحساب سختی از آنان کشیدیم و به عذاب بدی مجازاتشان کردیم. بعد فرمود: آیا سرپیچیکننده در و دیوار است یا انسانها؟ حسن بصری گفت: بله؛ منظور همان انسانهاست. امام فرمود: در آیه « واسأل القریه التی کنافیها»[ یوسف/ 82]، (از قریه ای که ما بودیم بپرس.) از قریه و دهستان سؤال میشود یا از اشخاص؟! سپس فرمود: قری یعنی علمای شیعه ما و مقصود از سیر، علم است. یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما آموخت، دیگر از شک و گمراهی در امان است؛ زیرا احکام را از آنجا که باید بیاموزد، آموخته است؛ چون اهل بیت وارثان علم و فرزندان برگزیدهاند و آن فرزندان ما هستیم، نه تو و امثال تو. و مبادا بگویی خداوند بندگان را به خودشان واگذاشته زیرا خداوند عزوجل، دچار سستی و ضعف نیست تا کاری را به مردم واگذار کند. آنها را هم به چیزی مجبور نمیکند که در این صورت به آنها ظلم میشود؛ خدا با بندگانش نه با جبر رفتار میکند نه با تفویض؛ بلکه با امری بین آن دو رفتار میکند. منبع:بحار الانوار، ج 24، ص 232، ح 1.
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 94 شهریور 25 ساعت 2:1 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
این صحبت های سید مرتضی آوینی وصف حال امروز ماست : ما باید در اطراف تمامی تعابیری که در زبانمان وارد شده است تامل کنیم و نباید که این تعبیر «دهکده جهانی» را نیز بپذیریم . کدخدای این دهکده که همان ابوالهول یا شیطان اکبر است ما را به همزیستی مسالمت آمیز می خواند تا خود بر اریکه قدرت بماند. او جرات چون و چرا کردن درباره ارزش های مقبول و مشهور این دهکده جهانی را نیز از ما می گیرد تا ما هرگز به ضرورت انقلاب نرسیم و اگر هم که انقلاب کردیم ، با اختیار «توسعه یافتگی» به مثابه غایت الغایات انقلاب ، ناچار بار دیگر کشکول گدایی پیش کدخدا دراز کنیم تا به ما تکنو لوژی لازم برای استحصال این آرزو را اعطا کند. شبکه های گسترده «امپراتوری ارتباطات» در جهت حفظ وضع موجود و استمرار آن با هر جنگ و انقلابی مخالفت می ورزند، اما در مواقع لزوم، اگر ابوالهول _ امپراتور جهان وهم ترس _ بخواهد که دولتی همچون اسرائیل را در کشور فلسطین تشکیل دهد ، چشم اغماض بر جنگ می بندد تا اسرائیل مستقر شود و آنگاه دیگر..... تا بجنبیم و علیه اسرائیل متحد شویم و فلسطین را از او پس بگیریم ، ده ها سال می گذرد. پس همه هم آنها مصروف حفظ وضع موجود است و استمرار آن ، ندای «صلح ، صلح» برای همین است که ما بشنویم، نه اسرائیل. آزادی هم «چماقی» است که بر سرما ساخته اند ، اگر نه هرگاه که منافع ابوالهول در خطر افتد ، حکم سانسور اخبار در سراسر امپراتوری ارتباطات به اجرا در می آید و اگر تظاهراتی علیه جنگ خلیج فارس بر پا شود ، پلیس ها به خیابان ها می ریزند و صدها نفر را دستگیر می کنند ، همراه با ضرب و جرح. و شکنجه گاه های اسرائیل روی زندان های المعتصم و المتوکل.... را سفید کرده اند، اما نطق از کسی در نمی آید و در عوض ، گالیندوپل راه به راه به ایران می آید. ایمان منجی جهان فردا
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 94 مرداد 14 ساعت 7:15 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
بعضی وقت ها باید به وقایع پیش رو چشم دوخت و فکر کرد ، سکوت عجیبی که بخشی از آن ناشی از سردرگمی است … آهااااااااااااااای ملت بپذیرید، مذاکره به معنی بده بستان است ! ولی رفقا مهمه که چی بدیم و چی بگیریم ،این روزها ذوق زدگی روزنامه ها از سفر هیئت آلمانی و فرانسوی و... به نظرم خنده داره ،البته خنده ای تلخ ،تلخ تلخ ، خیلی تلخ ... نمی دونم چرا متن پر از نقطه چین شده ،ما ترجیح داده ایم که هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم ولی امیدوارم چرخ غیرت ملت از حرکت نایستد ... با خودم می گم به گزارش (دویچه وله) باید بخندم ولی ناخودآگاه به فکر فرو می روم ... ولی خسته بودیم و یاران هم دل به نانی گرفتند شمشیر ما را گزارش دویچه وله آلمان از حضور احتمالی مک دونالد در ایران این پایگاه در گزارش خود تحت عنوان «آیا تهران هم صاحب مکدونالد میشود؟» حضور مکدونالد را نشانهای از پایان انزوای ادعایی ایران دانسته و با مقایسهای معنادار و البته تحقیر آمیز میان جمهوری اسلامی و شوروی سابق مینویسد؛ «در سال 1990 زمانی که کمپانی «مکدونالد» نخستین شعبهاش را در میدان پوشکین مسکو افتتاح کرد، بیش از 30 هزار نفر ساعتها در برابر در ورودی آن برای خرید همبرگر و سیبزمینی سرخشده صف کشیدند. تا چند هفته پس از آن نیز مأموران پلیس هر روز باتوم به دست مسئول حفظ نظم صف چندین کیلومتری مقابل این رستوران بودند.70 سال انزوای اقتصادی موجب شده بود تا شهروندان شوروی سابق عطشی فراوان برای چشیدن طعم فرهنگ غربی، در قالب همبرگر و سیبزمینی سرخشده هم که شده، داشته باشند.در اکتبر همان سال مکدونالد نخستین شعبه خود در چین را نیز افتتاح کرد. رستوران مکدونالد در شهر شنژن، یکی از مناطق تجاری آزاد چین، قرار داشت.با راه افتادن مکدونالد در چین و شوروی، بخشی از فرهنگ آمریکا وارد دو کشوری شده بود که درهایشان تا سالها به روی فرهنگ غرب بسته مانده بود... آیا آنچه که در سال 1990 در چین و روسیه رخ داد، در سال 2015 در ایران نیز رخ میدهد؟ آیا مکدونالد که در کنار کمپانیهایی نظیر استارباکس به نمادی از فرهنگ آمریکا در جهان تبدیل شده، راهی به شهرهای ایران خواهد یافت؟»
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 94 تیر 31 ساعت 9:3 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
دیوانه ای از کاسبی که در دکان ش نشسته بود می پرسد چرا اینجا نشسته ای؟ کاسب می گوید برای اینکه مرا سودی حاصل شود. بی دل می پرسد : سود چیست؟ مرد می گوید : این که یکی داری از آن دو حاصل شود. آن را سود گویند. بی دل میگوید ای کور دل؛ اگر از آن دو ، یکی حاصل گردد آن سود است.
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 94 تیر 5 ساعت 6:4 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
تو کز محنت دیگران بیغمی... علی اکبر محزون، مدیر کل اطلاعات و آمار جمعیت کشور میگوید: «هشت نشانه از تئوری گذار به غرب، در کشور شناسایی شده که شامل مواردی همچون، افزایش سن ازدواج، افزایش سقط جنین، افزایش طلاق، افزایش فرزندان نامشروع، زندگی غیرشرعی زوجین، تاخیر در فرزندآوری و کاهش باروری و اعتیاد است.» شاید بسیاری از اقشار مختلف جامعه با شنیدن نام چنین معضلات اجتماعی نیز دچار نگرانی شوند اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی در یک اجتماع، حتی با وجود حاکمیت اسلامی نیز نمیتوان بر نقطه قوتهایی همچون بزرگ کردن فرزندان در یک جامعه سالم تکیه کرد. در حقیقت آلوده نشدن در چنین فضای اجتماعی مشترک گناه آلود و مشکل زایی بسیار سخت میشود و فضایی برای مسدود کردن روابط اجتماعی و عزلت گزینی برای عدم مواجهه با بیماریهای تغییر سبک اجتماعی دست کم بخشی از مردم، باقی نمیماند. پس بیاعتنایی به دردهای اجتماعی دیگران و مسکوت گذاردن چنین موقعیتهایی مسیر مناسبی برای حفظ سلامت و شادابی زندگی شخصی نیست، چرا که جلوگیری از شارژ بدیهای اجتماعی به زندگی خانواده به عنوان واحد پیش ساز جامعه، امری بسیار مشکل و دور از ذهن است. بهترین راهکار برای شکار بحرانهای اجتماعی، مبارزه و چارهاندیشی همگانی است. طبیعتا بخشی از مسیر بر عهده دولت هاست؛ اعم از فراهم آوردن زمینه ازدواج جوانان با اعطای وام ازدواج و مسکن و استفاده از مشوقهای اقتصادی تشکیل خانواده که متاسفانه در این حوزه بسیار از استانداردهای جهانی عقب هستیم. اما بخش دیگر از مواجهه با بحران و تلاش برای حل و فصل آن وظیفه تک تک اعضای جامعه به ویژه «توانگران و ثروتمندان» است. ما به خوبی میدانیم که چند نفر از جوانان خانواده بزرگ خودمان به علت مشکلات اقتصادی از ازدواج باز ماندهاند. چند نفر بیکار هستند و چه تعدادی از آنها احیانا در دام اعتیاد و بیماریهای دیگر گرفتار شدهاند. مسئولیت انسانی و دینی حکم میکند اگر توانی برای مواجهه با چنین بحرانهایی داریم پیشقدم شویم و گره از زندگی دیگران به قصد گرهگشایی از آینده فرزندان خودمان برداریم تا محیطی امن برای زندگی دسته جمعی فراهم آوریم. از شعارمداری تا توقع گرایی بیایید بحث را با مثالی ساده کنیم. «ازدواج آسان» تا زمانی که یک شعار دور و دراز باشد به هیچ کجا نمیرسد. یکی از مهمترین هزینههای ازدواج پیدا کردن «سالن» برای برگزاری جشن عروسی است. در همه استانها و شهرستانهای کشور مجموعههای بزرگ اداری و تجاری، سالنهای مختلفی در اختیار دارند که دستکم در بسیاری از اوقات سال از جمله خارج از ایام اداری، بلا استفاده هستند. در آمریکا یکی از مسیرهای اجتماعی کمک به ازدواج آسان و کم هزینه در مدیریت اجاره همین سالنهای اداری به زوجهای جوان بروز یافته است. به این ترتیب که متقاضیان به جز تمیز کردن مجدد سالنها و آمفی تئاترهای دولتی و غیردولتی، موظف به پرداخت هیچ هزینهای نیستند! علاوه بر اینکه میتوانند در لیست کمکهای داوطلبانه مالکین به منظور تسریع در تامین هزینهها نیز ثبت نام کنند. رفتار مسئولانه صاحبان سرمایه چنین رفتارهای اجتماعی مثبتی از سوی نهادهای مردمی «ترویج مسئولیت اجتماعی شرکت ها» در جوامع پیشرفته مورد تشویق قرار میگیرد به این شکل که براساس استانداردهای مواجهه با بحرانهای اجتماعی، هر شرکت براساس حجم خدماتی که به مردم ارائه میدهد، رتبه گذاری شده و مورد شناسایی و حمایت مصرف کنندگان محلی و ملی قرار میگیرد. آیا سالنهای استانداری و فرمانداری و فرهنگسراها و مساجد و کارخانهها و ادارات و مجموعه ورزشیهای کشورمان آمادگی تامین این بخش از ملزومات ازدواج جوانان را دارند؟ ترویج لوکس اندیشی اقلیتی! سری بزنیم به استانداردهای مسئولیت اجتماعی شرکتی در کشور خودمان... در تارنماهای اغلب بانکها و کارخانجات عظیم ایرانی حمایت از برخی خیریههای خاص متعلق به نهادهای سیاسی مشکوک و انجام بعضی رفتارهای بسیار سطحی در حمایت از جمع بسیار محدودی از فقرا به عنوان فعالیتهای مبتنی بر «مسئولیت اجتماعی» تعریف شده است. این در حالی است که همین شرکتها و بانکها و موسسات، هزینههای بسیار سنگینی را صرف تبلیغات آزاردهنده مکرر و بیهدف تلویزیونی و شهری میکنند. با این حال تا به حال هیچ یک از مجموعههای ثروتمند و بزرگ ایرانی از پتانسیلهای حقیقی خود برای پیشبرد برنامههای اجتماعی ملی همچون حمایت از ازدواج جوانان، تشویق مردم به فرزندآوری و ایجاد اشتغال در مناطق محروم و درگیر با بحران بیکاری به صورت جدی و در حد و اندازه تواناییهای خود، استفاده نکردهاند. زنده باد سرمایه داری! بخش اعظم این مشکلات ناشی از تعریف اشتباه «مسئولیت اجتماعی شرکتی» براساس استانداردهای نظام سرمایه داری و اصول جهانیسازی اجباری در ایران است. چند سازمان به اصطلاح مردم نهاد وابسته به شرکتهای نفتی همچون شل و توتال بنیانگذار «مسئولیت اجتماعی شرکتی» در ایران شدند و با وضع استانداردهای منطبق بر سرمایه سالاری، طبع ثروتمندان ایرانی را به سمت فعالیتهای غیرملی و غیربومی سوق دادند. نتیجه این شد که در لیست فعالیتهای اجتماعی همه مراکز مذکور حتی یک طرح ملی پر ثمر به چشم نمیخورد که در مقایسه با طرحهای شرکتهای بزرگ خارجی قابل عرضه در تبلیغات تلویزیونی باشد! این در حالی است که «رفتار مسئولانه» در هر اجتماعی براساس مشکلات متفاوت، باید از استانداردهای تعریفی متفاوتی نیز برخوردار باشد و طبیعتا در کشوری که «بیکاری» بزرگترین معضل آن به شمار میرود «مکانیزه کردن» همه امور مشابه کشورهای کهنسال با نیروی کار حداقلی، نوعی بیمسئولیتی اجتماعی به شمار میرود. جای خالی نشانه گذاری ملی هنوز هیچ نشان ملی به منظور کسب اطلاع مشتریان شرکتها و موسسات و کارخانجات ایرانی حامی اشتغال و ازدواج جوانان، فرزندآوری زوجهای جوان و موارد مشابه در کشور وجود ندارد و همان مانیفست سرمایه سالارانه درج شده در سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام با بهره گیری از طرحهای مدیران شرکتهای نفت و گاز شل و توتال و امثالهم تعیینکننده «رفتار مسئولانه شرکتی» است! همین موضوع باعث شده بازار خیریههایی همچون محک و بهنام دهش پور که توسط جمعی از خیرین ایرانی کالیفرنیای شمالی اداره میشوند سکه شود و خیریههای سیاسی تری همچون «زنجیره امید» با اصالت فرانسوی، متعلق به مریم م. فرزند یکی از سران حزب دولت ساخته کارگزاران با مشی سرمایه داری، در صدر لیست حمایتی بانکها و شرکتهای ایرانی قرار گیرند. بایکوت نیازهای ملی نتیجه اینکه همراه اول و ایرانسل و مپنا و سایر کلان سرمایه داران ایرانی با میلیاردها دلار سرمایه، از پس تهیه یک برنامه ملی با هدف گرهگشایی از معضلات حقیقی کشور برنمی آیند و به جای کلی نگری، حمایت از اجتماعات کوچک و موردی را در دستور کار قرار میدهند! مهمترین نقطه قوت نظام سرمایه داری، کلاسه کردن مسیرهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به سبک خود در قالب دستورالعملهایی ساده و همه فهم است. برعکس روش انجام امور خیر اجتماعی به سبک سرمایه داری، در فضای «ترویج مسئولیت اجتماعی شرکتی» به قصد سودآوری و جذب مشتریان فهیم؛ در اسلام انجام خیرات با اهداف اجتماعی بزرگتر مورد تایید و تاکید بیشتری قرار گرفته است. به همین دلیل است که صفت «ثروتمند مسئول» در گذشتههای نه چندان دور همین جامعه ایرانی خودمان برای کسانی به کار میرفت که دستگیر زیردستان بودند و به عبارت بهتر «دست به خیر» داشتند. برخلاف رویه سرمایه داری، هدف شان از انجام خوبیها و حل معضلات اجتماعی یک محله، یک شهر و حتی یک منطقه وسیع، لزوما خوشنامی در دنیا به شرط تبلیغات و کلاه گذاری بر سر مردم نبود که البته رویه «ثروتمندان بهایی» در برخیشهرها همیشه چنین بود تا مسیر تاریخ نگاری رفتارهای ظالمانه شان را تغییر دهند و با وقف بیمارستان یا سقاخانه و زمین، خود را «مسلمانی متشرع» نمایش دهند. با این حال قاطبه «ثروتمندان متقی» حتی اگر نامی از آنها در خیرات بزرگ اجتماعی همچون ساخت بیمارستان و مدرسه و تکفل هزینه تحصیل و ازدواج و اشتغال جوانان به چشم میخورد، به قصد «قرب الی الله» و باز ماندن مسیر مراجعات مردمی به جهت گره گشایی از امورات شان بود. حال کدام عاقلی چنین سبک محترم و غیرنمایشی را با «مسئولیت اجتماعی شرکتی» مدل نظامات سیستم سرمایه داری با هدف جهانیسازی اجباری جوامع هدف و مدیریت خرج سرمایه ثروتمندان در طرق غیرملی عوض میکند؟! بیگانه پرستی یا ملی گرایی؟ هم اکنون در غرب به واسطه افشای اهداف پشت پرده «مسئولیت اجتماعی شرکتی»، موسسات و مراکز تجاری با اهداف ملی، به تبیین نمادهایی مستقل و مردمی در حمایت از طرحهای محلی همچون صیانت از مشاغل کوچک و کارخانجات بومی روی آوردهاند. آیا هیچ یک از بانکها و شرکتهای نفت و گاز کشورمان پس از پخش مکرر گزارش ورشکستگی کشاورزان ایرانی حاضر شد طرحی نو دراندازد و از تشکیل زنجیره صنعتی کاشت و داشت و برداشت و فرآوری محصولات هموطنانمان حمایت کند؟ استانداردها که ملی نباشد طرحها نیز برآمده از نیازهای غیرملی خواهد بود. نتیجه اینکه همراه اول به جای تلاش برای سرمایه گذاری حقیقی و دقیق برای حل مشکلات روحی و روانی جامعه که حاصل بیکاری و تاخیر در ازدواج جوانان ایرانی است از «جشنواره طنز رادیو فرهنگ با هدف کمک به ترویچ شادمانی و سلامت روانی جامعه» حمایت میکند! و بانک صادرات در کشوری که بیش از 11 میلیون جوان در سن ازدواج دارد، در یک سال تنها 11 هزار حواله وام قرض الحسنه ازدواج صادر میکند و در عین حال خود را «صدرنشین شبکه بانکی در انجام مسئولیتهای اجتماعی» معرفی میکند! لذت گرایی بیهدف و پوچ تجارت مسئولانه که در کار نباشد، تاجر ایرانی مالک یکی از مشهورترین شرکتهای لبنیاتی کشور به جای خیرات و حسنات، حواشی «عروسی مجلل و غیرعرفی دخترش» را به قصد کسب شهرت بیشتر در فضای مجازی منتشر میکند. دیگری 6 میلیارد تومان هزینه میکند تا خودروی بوگاتی که به اندازه درآمد کل سال 375 خانواده متوسط ایرانی، هزینه برده است، وارد کشور کرده و احتمالا فرزند 18 ساله اش را سورپرایز کند! اوضاع زمانی وخیمتر میشود که بدانیم مجموعهای از برخی اساتید دانشگاههای صنعتی همچون شریف و امیرکبیر پشت تعریف غیرمسئولانه استانداردهای اجتماعی زندگی و کار ثروتمندان و صاحبان سرمایه در ایران ایستادهاند و بعضا فرزندان خود آنها نیز در «دور دورهای شبانه» و «کوک پارتی»های اقلیت مذکور شریک هستند. این تعریف غیرشرعی از ثروت و لذت، برآمده از ضد ارزشهای نظام سرمایه داری است که اجازه میدهد مدیرعامل یکبانک. در کشورمان جشن سالگرد ازدواج خود را با هزینهای معادل 10 میلیارد تومان برگزار کند و هیچ دردی از بیکاری آزاردهنده 10 میلیون جوان ایرانی نداشته باشد. ثروت کارگشا است ثروت خوشبختی هم میآورد! چرا کهبا حسابگری در امور مالی میتوان مشکلات بزرگ یک جامعه را تا حد زیادی حل و فصل کرد و در این میان با گرهگشایی از زندگی دیگران، با لذت «خوشبختی حقیقی» آشنا شد. غیراز این باشد ثروت ابزاری میشود برای ثروت اندوزی بیشتر و بیپایان! این بدترین آموزش یک پدر به فرزندان است که سرمایه را ابزاری برای دستیابی به لذتهای آلوده به هتک حرمت و امنیت روانی اجتماع برشمارند. نتیجه چنین تفکر پوچی، مرگ در پورشه چند صد میلیونی یا سکته در نئشگی کوکائینی است. عرف «ثروتمندی» در کشورمان در حال تغییر است و این لزوما برآمده از قوانین سبک زندگی «تازه به دوران رسیده ها» نیست. مروری بر رفتارهای فرزندان سرمایه داران قدیمی نشان میدهد جامعه در سوق دادن سرمایه ثروتمندان در مسیر خیر و تربیت اجتماعی آنها موفق نبوده است. علت رشد روزافزون تبلیغاتی خالی از محتوا و بخت آزماییهای پوچ به قصد برنده شدن اسپورتج و بنز و بیام دبلیو نیز به رسمیت شناختن این سبک از ثروتمندی در ایران است. ما براساس اصول و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی موظفیم از شرکتها و بانک ها و موسساتی حمایت کنیم که با درد بچههای مردم احساس دردمندی میکنند و برای حل بحرانهای اجتماعی و موضوعات ملی برنامه دارند. تحریم متخلفین و زر اندوزانی که جز دایره محدود منیت هیچ «دردی» را به رسمیت نمیشناسند از بهترین راهکاریهای جهانی برای ترویج رفتار مسئولانه در میان صاحبان سرمایه است. در یادداشت بعدی نمونههایی از مبارزات مردمی در کشورهای توسعه یافته برای وادار ساختن تجار و ثروتمندان و صاحبان کلان شرکتهای بزرگ چندملیتی به رعایت اصول و موازین اخلاقی و اجتماعی را بازگو خواهیم کرد. سرویس خبری روزنامه کیهان 28 اردیبهشت 1394
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 94 اردیبهشت 29 ساعت 8:54 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
این روزها که حادثه بیداد می کند دل از فراق روی تو فریاد می کند اگه دور و برمون رو خوب نگاه کنیم ،خیلی چیزا روشن می شه عالم با سرعت هر چه تمام تر داره به سمت ظهور حرکت می کنه و مسافرای کشتی دارن سوار می شن . اصلا معلومه ما کجاییم ؟ با خودمون چند چندیم ؟ اصلا دقت کردید. اخوی به کی داری تبریک می گی !!! برادر خاکریز رو اشتباهی گرفتی !!! (من مکرّر گفتهام راجع به این مذاکرات و [مسائل] هستهای و امثال اینها؛ حرف زیاد زدهایم و آنچه باید بگوییم، گفتهایم لکن همه توجّه داشته باشند - هم مسئولین سیاست خارجی ما، هم مسئولین گوناگون دیگر، هم نخبگان جامعه - یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد. باید قدر شخصیّت و هویّت خود را دانست. بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور)افغانستان ،مصر ، سوریه ، عراق ،یمن ... کمپ دیوید ...آره کمپ دیوید ،یه جای خوش آب و هوا در 100 کیلومتری شمال واشینگتن نمی دونم این رفقای عرب همسایه ما اونجا چیکار می کنن ،حتما یه مهمونی دیگه دور هم جمع شدن تا با کمک اوباما مشکلات جهان اسلام رو حل کنن.خدا قبول کنه .این تصاویر من رو به اوج عصبانیت رسونده برای همینه دارم بی نظم و بی قاعده می نویسم .اما مهم نیست بزارید بدون هیچ قاعده قانونی توی این بل بشوی جهان، عصبانیتم رو خالی کنم ...نه.... بهتره مودبانه و بدون عصبانیت بگم ...اصلا بزارید خواهش کنم ... نه آقا اصلا التماس می کنم .رفقا ! فرزندان انقلاب ! سروران معظم ! کارگزاران محترم و معزز سیاست خارجه نظام ! ما به مذاکرات با گرگها خوش بین نیستیم .شما حرف ما رو خوب می فهمید .میشه این جمله رو چند بار بخونید (یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آنچنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد.)آقا می گه برو برگرد نداره ! توسری خواهد خورد !دقت کردید.(من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران اینجوری نیست؛ ملّت ایران مذاکرهی زیر سایهی تهدید را برنمی تابد. چرا تهدید میکنند؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور)ولی خسته بودیم و یاران هم دل به نانی گرفتند شمشیر ما را ...
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 94 اردیبهشت 24 ساعت 11:57 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
اینها از جمهوری نمیترسند، از اسلام میترسند. از جمهوری صدمه ندیدند، از اسلام صدمه دیدند. آنکه تودهنی به آنها زد جمهوری نبود، جمهوری دمکراتیک هم نبود، جمهوری دمکراتیک اسلامی هم نبود؛ جمهوری اسلامی بود. علامت اینکه شما بفهمید که مسیر این جمعیت- هر که میخواهد باشد- اگر چنانچه جمعیتی باشد که در پیشانی او از نماز خواندن پینه بسته- نظیر «خوارج» که پینه بسته بود پیشانیشان از شدت طول سجده لکن حق را کشتند- اگر اشخاصی باشند که صد در صد ملی به خیال شما یا به خیال خودشان هستند، اگر اشخاصی باشند که دم از آزادی میزنند، دم از استقلال میزنند لکن در نوشتههاشان از خدا خبری نیست، از اسلام خبری نیست، از جمهوری اسلامی خبری نیست، اینها همان طوری که شیطان از بسم اللَّه میترسد اینها از اسلام میترسند! علامت اینکه شما بشناسید اشخاصی که از مسیر شما خارج است، از مسیر این ملتی که خونش را داد در راه اسلام، اینهایی که خون دادند، جوانهای ما که به خیابان ریختند، بانوان ما که به خیابان ریختند، و تظاهر کردند و با مشت گره کرده این دشمن بزرگ را از بین بردند، باید دید که اینها اشخاصی بودند که دمکراتیک بودند؟ مذاقشان و مسلکشان دمکراتیک بود؟ اینها جمهوری میخواستند مثل جمهوری که شوروی میخواهد؟ شوروی هم جمهوری است مثل جمهوری که سایر ممالک دشمن ما میخواهد؛ امریکا هم جمهوری است. ملت ما که خون خودش را ریخت و فریاد کرد «اللَّه اکبر» و فریاد کرد «جمهوری اسلامی»، اسلام اینها را وادار کرد به یک همچو جانبازی و خونریزی و فدایی دادن یا آن معنایی که شورویها میخواهند؟ یا آن معنایی که امریکاییها میخواهند؟ یا آن معنایی که اسرائیل میخواهد؟ آنها هم جمهوریاند. اینهایی که میگویند جمهوری، «اسلامی» را دنبال آن نمیگذارند- و فقط این دو کلمه، که من از اول فریاد زدم که ما همین دو کلمه را میخواهیم: «جمهوری اسلامی»- اگر دیدید یک کلمهای اضافه شد، بدانید مسیرشان با شما مختلف است. اگر کلمه اسلام پهلویش گذاشتند میخواهند شما را بازی بدهند. اگر دیدید که یک کلمه از آن افتاد و گفتند جمهوری، بدانید مسیرشان با شما مختلف است. صحیفه امام ج7 ص : 455 حالا ما ببینیم وظیفهمان چیست. تا حالا انجام دادید وظایف اسلامیتان را- و خداوند به همه شما اجر عنایت کند- تا حالا همه با هم دست به هم دادید، جناح روحانی، جناح دانشگاهی، جناح بازاری، جناح اداری، جناح ارتشی- یک قشرشان البته همه دست به هم دادند و این دیوار بلندی که واقع شده بود بین ملت و آن چیزی که باید به آن برسد- و اسلام- آن را شکستید. خداوند به شما اجر عنایت کند. اما حالا تمام شده دیگر قضیه؟ ما حالا دیگر آسوده هستیم و هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان یا خیر، آسوده نیستیم باز هم؟ باز هم بین راه هستیم؟ الآن ما باز محتوای اسلام را، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکردیم. ما، همه ما رأی دادیم به جمهوری اسلامی؛ صحیح. با رأی تنها اسلام نمیآید. به حسب رسمیت، رسمیت مملکت ایران الآن جمهوری اسلامی است، به حسب رأی همه مردم؛ اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. فقط ما بگوییم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد، این اسلام نمیشود که! آن هم سابق میگفت اسلام! معاویه هم داد میکرد اسلام! نماز جماعت هم میرفت میخواند، امام جماعت هم بود. صحیفه امام ج8 ص : 9
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 94 فروردین 11 ساعت 9:58 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبرا (س) !!؟ جا داره هر جامعه ای که ادعای مسلمانی دارد این سوال رو از خودش بپرسه ایام فاطمیه تسلیت باد
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 94 فروردین 4 ساعت 9:32 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|